کتاب لغت
«لیتره»دانشمند زبانشانس معروف فرانسه در فرهنگ زبان فرانسه مینویسد «خلق کردن یعنی چیزی را از نیستی به وجود آوردن»
ولی از«نیستی» که وجود خارجی ندارد جز نیستی که وجود خارجی نخواهد داشت چیزی بیرون نمیآید.
این جمله هم نمونه یکی از جملات موهومی است که جز لغت چیزی در بر ندارد و فاقد معنی است.
ولی گناه بی معنی بودن آن به گردن«لیتره» نیست بلکه به گردن فهم من و شماست.
-موریس مترلینگ
آیا زنده اید؟
آیا شما میدانید که زنده هستید؟ خواهید گفت بلی! ولی از این جهت پاسخ مثبت میدهید که من شما را بخود آوردم و با این پرسش، شما را وادار نمودم که به فکر زندگی خود باشید و دریابید که زنده هستید. تا ما در صدد تحقیق برنیاییم و پرسشهایی از خود نکنیم در نخواهیم یافت که زنده هستیم.
فرق بین زندگی و مرگ جز این نیست که در حال زندگی، انسان میداند که زنده است و پس از مرگ از زندگی خود بی خبر میباشد.
-موریس مترلینگ
فیلسوفان دیوانه!
به من میگویند که تو هم نظیر بعضی از فیلسوفان که در پایان عمر دیوانه شدند دیوانه شدهای و مهمل میگویی؟
من ممکن است که دیوانگی را بپذیرم زیرا هنوز بین عقل و جنون تفاوت عقلایی پیدا نشده است، ولی شما که عاقل هستید چه میگویید؟
-موریس مترلینگ
جوانی
در زمان جوانی که عواطف و احساسات مرا به اینطرف و آنطرف میکشید فکر میکردم که اگر این عواطف وجود نمیداشت افکار انسان در نتیجهی تعمق به حد اعلای فعالیت میرسید.
حالا که پیر شدهام و عمارات جوانی از بین رفته در تفکرات خود احساس رکود مینمایم و در میابم که فکر من در آنموقع که زندگانی من هیجان داشت و مغزم مشوش بود بهتر میکرد.
-موریس مترلینگ
درباره اختراعات
دیدن مناظر مختلف و مشاهده اختراعات عظیم هیچ تاثیری در اخلاق و احساسات ما ندارد و به هیچ وجه نظر ما را در خصوص نیک و بد و عدل و ظلم و علت ایجاد جهان و پایان آن تغییر نمیدهد.
همواره باید این نکته را دانست که وقتی بشر به راستی ترقی کرده که نظریات جدیدی در خصوص نیکی و بدی و عدل و ظلم و علت ایجاد جهان و پایان آن برایش پیدا شود وگرنه صدها اختراع در فیزیک و شیمی و مکانیک و غیره را نمیتوان ترقی حقیقی انسان نامید.
-موریس مترلینگ
اگر مرگ نبود
اگر مرگ وجود نمیداشت هیچ کس زیر بار زندگی نمیرفت و کسی مرور ایام و ماهها و سالها را تحمل نمینمود.
یگانه چیزی که باعث شده است ما زندگی بکنیم ترس از مرگ است و بر اثر این ترس، زندگی را تا پایان سالخوردگی تحمل مینماییم.
-موریس مترلینگ
زمان حال
خیلی کم اتفاق می افتد که ما در زمان حال زندگی کنیم زیرا فکر ما معطوف به گذشته و یا آینده است.در موقع کارکردن و گردش و مسافرت و سایر مواقع فکر انسان به زمان حال معطوف نیست و اگر به آینده هم توجه داشته باشد اغلب استخوانبندی مناظر زندگی آینده را با مصالح حوادث و مناظر زندگی گذشته میسازد.
موریس مترلینگ
آینده
حتما موجودی در جهان هست که آینده ما را مشاهده می نماید و خوب میداند که تا هزاران سال دیگر چه بر سر ما خواهد آمد و همان گونه که ما به محض نظر انداختن به یک هسته زرد آلو آتیه او را مشاهده میکنیم و میدانیم که پس از مدتی سبز میشود و دارای ساقه و شاخ و برگ میگردد و زردآلو خواهد داد.
شاید شخصی که آینده ما را مشاهده مینماید کره زمین یا کره خورشید باشد.
-موریس مترلینگ