**چرخهی باطل و جستجوی حضور** مدتی است تمام تلاشم را بر افزایش بهرهوری در کارهای روتین متمرکز کردهام، به این امید که با انگیزه، قدرت و آرامش خاطر بیشتر، بتوانم به کارهای اصلی و حیاتی زندگی برسم. اما این تلاش بیوقفه، به یک منطق ساده ختم میشود: بیشتر کار کنم تا بهتر کار کنم، تا بتوانم بهتر و بیشتر «زندگی» کنم. اینجاست که پرسش اصلی مطرح میشود: **زندگی به چه معنا؟** زندگی کنونی به همین …
دسته: بانو نوشت
: #شکسته نویسی همانطور که پیشتر گفتیم برای تحریر، از دو نوع روش میشود. استفاده کرد: یکی معیار دیگری محاوره یا شکستهنویسی معیار، نوشتن به زبان کتاب هست. و معیار زبان بین من و شما در روزمره گاهی برای بیان راحتی و دیالوگ ها از محاوره استفاده میکنیم. البته از یاد نبریم که زیاد نباید از شکستهنویسی استفاده کرد، چون ممکن هست از حالت کتاب به حالت خاطره نویسی تبدیل شود و یا تنبل بشویم و از واژههای زیبای فارسی …
مصاحبه خودمونی یکی از راههایی که میتونین بیشتر بنویسید اینه که: از روشهای مختلف استفاده کنید که تنوع داشته باشه و از طرفی هم بیوقفه به نوشتن روزانه ادامه دهید. یکی از همین روشها: مصاحبه خودمون با خودمون هست در ده سال آینده گمان کنید ده سال گذشته و الان سال ۱۴۱۴ هست. و از روزهاییکه در سال ۱۴۰۴ گذشته… از من نوعی میپرسم…… سلام لطفاً از ده سال گذشته کمی برامون بگین… چطور گذشت؟ چه اتفاقاتی افتاد؟ شما …
گفتوگو من با خودم یکی تکنیک های نوشتن، نوشتن متنهای گفتوگو محور هست. و یکی از گفتوگوهایی روزمره که همه ما با آن سروکار داریم، حرف زدن با خودمان یا درون ذهنمان هست. دو نفر که ضد هم هستند ،دو نفر که در دوقطبی مثبت و منفی سخن میگویند. اغلب شما شنونده هستید یا گوینده؟ چند روزیست که صحبت های من با خودم محور حملات دشمن هست… من: چند روزیه که سردرد هام برگشتند خودم: چرا …
دربارهی برنامهریزی گفتیم که یکی از مهمترین ارکان موفقیت برنامه ریزی صحیح است. بهنظر شما بهترین برنامه ریزی چگونه هست؟ من به نوبهی خودم راههای زیادی را امتحان کردم. از گوگل و کتاب بگیر تا گفت و گو با آدمهای موفق بعد به این نتیجه رسیدم که آدمها متفاوت هستند و رفتار متفاوتی دارند. بعنوان نمونه نباید مثل دکترِ درمانگاه ِ سرکوچهی ما عمل کرد. بنده خدا خیلی دکتر جالبیه، هرکسی میگه سلام یک آنتی بیوتیک و استامینوفن و در …
بردباری،خلاقیتی در پیش دارد . گاهی باید بیشتر از همیشه صبوری و تحمل کنیم. بر آنچه میشنویم ،میبینیم، نهراسیم و با دقت تأمل کنیم. تا غنچههای نیمهباز کلمات بشکفد. قدری کنار آنها نشست تا به وجد آیند و آرامآرام باز شوند. بعضی جملات هستند که شاید برخلاف باور و رایج جامعه باشند. اما به راحتی متوجه خواهیم شد که همیشگی نیستند و در فضاهای گوناگون با در زمان متفاوت ، این جملات ممکن است تغییر کند. مانند: همیشه.... احساس دیدنی …
از کودکی به ما آموختهاند: که دور انداختن نان، گناه هست. یا نان خشک را در ظرفی جدا بگذاریم. که خدایی نکرده با زباله ها همراه نشود. یا اگر نانی زیر پایت دیدی، بردار و در کنار دیوار یا جایی بگذار که زیر پا نرود. شما تصور کن در نانوایی، ناخودآگاه به تکه نانی بیاحترامی کنی. بعد خواهید دید که با چه حجمی از ایروان گره خورده و الفاظی نامناسب همراه خواهید شد. همه به اتفاق بر این باوریم …
https://biaupload.com/do.php?filename=org-3a089b0a422e1.pdf …
ظهر عاشورا….آفتاب به بالاترین نقطه ممکن خودش رسیده بود، به سختی تکههای ابر را میشد در آسمان دید. جمعیت عجیبی از سمت میدان آب به طرف حرم امام رضا علیه السلام در حال آمدوشد بودند… در میان انبوه جمعیت صدای ضعیفی شنیده میشد…. _مامان…. مامان… _عزیزم چادر من و نکش من مامان شما نیستم _مامان …مامان…. مامان من هم مثل شما چادرش گل گلی بود … _آخی جانم… ببین سعید، طفلکی بچه انگار مادرش و وسط شلوغیا گم کرده _خانم …
راز زیستن ….. . هیچ صدایی شنیده نمیشد، تا چشم کار میکرد، آبی بیکران بود. چند بار پلک زدم؛ به راستی این من بودم؟ تنها در آب؟ نمیدانم آیا رودخانه بود، دریا بود یا… در همین افکار بودم که صدایی آرام کنار گوشم زمزمه کرد: «نگران نباش، تو در اقیانوس زندگی، تنها نیستی.» سرم را با تردید به طرف صدا چرخاندم. صدای یک لاکپشت سالخورده بود. لاکپشتی با لاک آبی رنگ و براق، گردنی بلند و صورتی چروکیده. در نگاه …