اندر گریبان

زمانی که کودک بودم، فیلمی تماشا کردم که داستان یک خانم خانه‌دار را روایت می‌کرد که به نوشتن و نویسنده شدن علاقه‌مند بود.

 

یکی از تمرین‌های روزانه‌ای که او انجام می‌داد، این بود که در آسانسور و مسیر رفت و برگشت به خانه، با دقت بسیار به گفت‌وگوهای مردم گوش می‌داد و ایده‌های داستان‌ها و شخصیت‌هایش را از دل این مکالمات بیرون می‌کشید.

 

در نهایت، نوشته‌هایش را به یک ناشر خانم سپرد. اما متأسفانه، ناشر نامردی کرد و کتاب را با نام خودش چاپ کرد و در مدت کوتاهی، جایزه بهترین نویسنده را از آن خود نمود.

 

بقیه داستان یادم نیست؛ اینکه آیا او توانست حق خود را بگیرد یا خیر.

 

اما نکته‌ای که برای من بسیار جذاب بود و تا امروز به تمرین روزانه‌ام تبدیل شده، دقت به گوش دادن به لحن، محتوا و موضوع مکالمات بین مردم است.

 

به نظر من، این یک تمرین روزانه فوق‌العاده جذاب است.

 

هر از گاهی، رشته گفت‌وگوهای خیالی را به این متن اضافه خواهم کرد تا با هم در دل زندگی آدم‌های عادی سفر کنیم و آن‌ها را بخوانیم.”

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت