ویژگی های نویسنده واقعی
در پي ارسال مطلبي تحت عنوان “بزدلان با دقت بیشتر بخوانند” احساس كردم كه اين مطلب نياز به پيوستي دارد تا دقيقا افرادي كه اين مطلب خطابش با آنها بود متوجه شوند كه به چه علت در مطلب يادشده انتقادات زيادي به آنها وارد شده است.
بايد گفت كه نوشتن بر دو گونه است. گونه اول اينكه نويسنده در مطلب خود هدفي جز تملق، بزرگنمايي، زيباانگاري بدون در نظر گرفتن واقعيات و القاي توهمات نداشته باشد.
بايد در نظر داشت كه تملقگويي حتي در مورد خدا هم كار درستي نيست. اولا اينكه اگر خدا آنقدر بزرگ باشد نيازي به تملق ما ندارد كه ما بخواهيم كاسه داغتر از آش شويم و در ضمن تملقگويي درباره خدا چه بسا به تملقگويي در مورد انسانها نيز سرايت كند پس همان بهتر كه اصلا تملقگويي ريشهكن شود تا آثار بعدي آن نيز از بين برود.
نويسنده واقعي در نوشته خود به توهمات توجهي ندارد. نويسنده واقعي در نوشته خود مدام از زيباييها سخن نميگويد در حالي كه ميداند دنياي او واقعياتي ديگر دارد. نويسنده واقعي به به چه چه نمينويسد. نويسنده واقعي متحجر نيست بلكه آزادانديش است. نويسنده واقعي متفكري تئوريسين و نظريهپرداز است و هر چه را ميبيند ابتدا با عقلش ميسنجد بعد ميپذيرد نه اينكه صرفا با استناد به يك منبع و بدون توجيه عقلي آنرا بپذيرد.
نويسنده واقعي وقتي از او انتقاد ميكنند و حتي به او فحش هم ميدهند ناراحت نميشود و نبايد هم بشود. نويسنده واقعي اگر ديندار است به صورت فاخر دينداري ميكند نه اينكه با گرم كردن سر خود با يك سري توهمات از واقعيات زندگي دور شود. نويسنده واقعي خدا را هم دوست دارد اما اين دوست داشتن به گونهاي نيست كه بوي تحجر بدهد. بله اين نوع دينداري كار بسيار دشواري است و اين سختي است كه انسان بايد آنرا تحمل كند.
نويسنده واقعي كسي است كه هر روز با خودش ميانديشد ممكن است بخشي از اعتقاداتش اشكال داشته و شجاعت اين را داشته باشد كه آن بخش از اعتقاداتش را تغيير دهد نه اينكه خودخواهانه روي عقايدش بايستد.
نويسنده واقعي كسي است كه سياهيها را نمايش داده و از اين نمايش نهراسد تا با اين كارش فرصتي براي اصلاح اين سياهيها ايجاد شود. نويسنده واقعي كسي نيست كه زيباييها را ببيند بدون اينكه واقعيات جامعه خويش را در نظر بگيرد و در واقع نويسنده واقعي توهمات خود را نمينويسد.
نويسنده واقعي بهگونهاي دينداري ميكند كه دينداري او فاخر باشد نه اينكه بدون فكر و انديشه دينداري كرده و عقايدش را بدون هيچگونه مطالعهاي بدون عيب بداند.
مطالب فوق گونه دوم نوشتن و ويژگيهاي نويسنده چنين نوشتهاي بود.
در پايان بايد جسارت به خرج داد و گفت نويسندهاي كه مطلبش به هيچكس بر نخورد و بخشي از عقايد مردم را مورد انتقاد قرار ندهد، اصلا نويسنده نيست و بهتر است برود دنبال كار ديگري.
نويسنده واقعي بايد بيرحمانه ضعفها را رسوا كند که اگر چنین نکند بعدها پیش وجدانش راحت نخواهد بود.
با تشکر