توصیههای ابوتراب خسروی به نویسندگان جوان
بخشی از مشکلات نویسندهٔ مبتدی، درک ناقصی است که بهدلیل بیتجربگی و عدم شناخت ادبیات دارد. متاسفانه نسل جوان کمتر اعتنایی به فرهنگ مکتوب ما دارد. خیلی از روشنفکران ما بزرگترین اثر تاریخ ادبیات ما را به سخره می گرفتند. بنظرم این ها بهدلیل عدم شناخت میتواند باشد.
کسی که می خواهد کار خلاقه ادبی کند، باید نوشتنش مبتنی بر دانش و اطلاعات در باره زبان فارسی باشد. علاوه بر آن چون قرار است که رمان و داستان کوتاه بنویسیم بایستی این نوع های ادبی را خوب بشناسیم و نحوه نوشتن استادان بزرگ ادبیات را مطالعه کنیم . وقتی قرار است به زبان فارسی بنویسیم لازم است زیباشناسی که حاکم بر این زبان که ناشی از این فرهنگ هست بشناسیم و داستانهایی منطبق با زیباشناسی این مردم بنویسیم و از گرتهبرداری و کلیشهسازی حذر کنیم. منظورم تاثیر نیست. هنرمند و بطور اخص نویسنده داستان بطور طبیعی تاثیر می پذیرد. زیرا اگر موضوع تاثیرپذیری نبود داستان نویس و شاعر و نقاش ما میبایستی آثارشان در دوره غارنشینی میماند و هیچ تحولی رخ نمیداد… بهنظرم میبایستی تاثیری که هنرمند از آثار پیشینیان میپذیرد با فردیت خودش به هم آمیزد. قطعا حاصل آثاری خواهد بود که مثل فردیت هنرمند علیرغم ارزش هنریاش یکه و منحصر است.
علاوه بر این طبعا ما از جوانان نمیتوانیم توقع کارهای پخته داشته باشیم. آنها دارند دوران جوانی نوشتههاشان را طی میکنند. درک و شناخت ادبیات امری خلق الساعه نیست. به تدریج نگاه به ادبیات شکل می گیرد تا زمانی که نویسنده جوان بتواند فردیت خود را با همه مشخصه هایی که دارد در اثرش دراماتیزه کند.
و آنچه ادبیات را ایجاد می کند نحوهٔ دیدن است. همه تلاش من برای نویسندگان جوان این است که یاد بگیریم نحوه نگاه خودمان را داشته باشیم. مسائل و مضامین تکراریاند آنچه آنها را بدیع میکند نحوه دیدن داستان نویس و انتخاب زبان مناسب برای بیان است .
منبع: مجله الفبا،۱۳۹۰