چاره اندیشی

چاره اندیشی…

 

گمان میکردم با تعطیلی مدارس به کارهای بیشتری خواهم رسید

اما زهی خیال باطل….

شبها تا دیروقت بیدارم و ناخودآگاه سری به اخبار میزنم

دیگه نیاز نیست اخبار جهان را پیگیری کنم

اخبار ایران خودش به خودی خود،صدر تمام اخبارهای جهان قرار گرفته

همیشه از واژه جنگ هراس داشتم و الان خودمان وسط دل جنگ هستیم

موشک و آتش و ترس

ترس از آینده کودکانمان….

دیشب داشتم فکر میکردم چرا از جنگ میترسیدم؟

فکر کردم تا رسیدم به اینکه

ما پدرمادرهای الان یا در دل جنگ دنیا آمده‌ایم یا بعد از اتمام جنگ درعواقب و نتایجش قد کشیدیم.

الان فهمیدم چرا با هر شرایط و کمبودی کنار می‌آمدیم و دم نمیزدیم…..

 

راست میگویند که هرچیزی منشأ کودکی دارد…

 

بگذریم….

روزها هم دیروقت بیدار میشوم

دیروقت منظورم ده صبح هست باید به هفت یا هشت صبح برسم….

 

یکی از کارهایی که به نظرم میشود به کارهای جامانده‌امان برسیم

برنامه‌ریزی هست …

اما قبل از آن

خواب منظم و کافی

بعد داشتن حال خوب برای انجام و به کارگیری برنامه‌ریزی هست

تا حال دلمان خوب نباشد

برنامه‌ چه ریزی؟😊

 

البته از اینور داستان هم میشود به آن رسید مثلا برنامه‌های خوب بچینیم انجام دهیم و در نهایت حالمان را بهتر کنیم.

در هر دو مسیر لبخند نتیجه آن است….

 

پس برای من ابتدا درست کردن ساعات خواب و استراحتم،

برنامه‌ریزی «نوشتن،خواندن،اموزش،یادگیری»

انجام کارهای روزانه، تیک زدن بیشتر آنها پس از اتمامشان…..

 

 

این مسیر ممکن است با توجه به شرایط شما متفاوت باشد….

به اندازه هر انسان،راه وجود دارد برای رسیدن به خدا☺️👌

https://t.me/tayebeh_angazbani

 

نوشته‌ی مرا از دل ایران می‌خوانید…

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت