تفاوت دل نوشته با شعر چیست

شعر سخنی است خیال انگیز که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد. از روزی که انسان شعر را شناخته است، آن را ملازم وزن یافته و آهنگ و وزن شعر، او را مسحور و مفتون خویش ساخته است.

 شعر، در لغت بمعنی دانش و فهم و ادراک است که چامه، سرود، سخن و چکامه نیز خوانده شده است و در تعریف شعر گفته اند که: کلامی است موزون و مقفی که دارای معنی باشد، و این تعریف شعر است. از روزی که انسان شعر را شناخته است، آن را ملازم وزن یافته و آهنگ و وزن شعر، او را مسحور و مفتون خویش ساخته است.

در نثر نویسنده مجبور نیست از صنایع بدیع و بیان استفاده نماید اما در شعر، شاعر ناچار است کلام خود را با تصویر درهم آمیزد. چرا که هدف شاعر متفاوت از هدف یک نویسنده است. بدین لحاظ «خیال» را از عنصر اساسی در شعر برشمرده‌اند.

این روزها، بیشتر آثاری که به نام شعر منتشر می شوند، دلنوشته هستند. شعر سپید قواعدی دارد و از ساختاری تبعیت می کند اما به بسیاری از آثاری که این روزها به نام شعر سپید منتشر می شوند، به سمت دلنوشته های ادبی گرایش دارند. این شرایط هم در فضای اجتماعی و هم آثار مکتوب وجود دارد. بعضی از این دلنوشته ها، محتوای خوبی دارند ولی شعر نیستند و بیشتر نثر ادبی هستند.

شعر از لحاظ وزن، محتوا، سبک و…

انواع مختلف دارد

دل نوشته اینگونه نیست

ساده است

از دل بر می اید

اصول و قواعد خاص ندارد

در هر دو

هم دل نوشته هم شعر

میتوان از صنایع اذبی و تشبیهات استفاده کرد

البته بستگی به دایره واژگان فرد دارد

دلنوشته» نوعی تک گویی نوشتاری، خواه نثر و خواه موزون است که از سر دلتنگی نوشته می شود؛ اصولا صمیمانه و صادقانه است. تعارف و خوشامدگویی ندارد. بازتاب احساس و اندیشۀ واقعی نویسنده است. هدف و ساختارِ از پیش تعیین شده ندارد؛ فرمایشی نیست؛ سفارشی نیست. نویسندۀ دلنوشته وقتی بخواهد بنویسد خواستنش خود به خودی است. یعنی برای دل خودش می نویسد و در جستجوی «مخاطب خاص» نیست؛ دلنوشته از دل بر می آيد ولی جزمیت «لاجرم بر دل نشستن» را بر نمی تابد. زیرا سخنانی از دل بر خاسته ولی لاجرم بر دل ننشسته اند. و اما، دلنوشته های امروزی شاید به نوعی ادامۀ همان خطی است که بر دیواری نوشته می شد: به یادگار نوشتم خطی ز دلتنگی در این زمانه ندیدم رفیق یکرنگی خط دلتنگی معمولا دیوارنوشته بود. امضا نداشت. نویسنده اش معمولا ناشناس می ماند. فقط می شد حدس زد که این ناشناس، شاید خاطرخواه کسی است، شاید در عشق شکست خورده است، شاید در فراق است و انتظار می کشد، شاید از یاد رفته است. شاید تنهایش گذاشته اند، شاید به او نارو زده اند… هر چه هست دلش تنگ است، می نویسد تا از روزگار نا مناسب، از محبوب ناسازگار، از رفیق نا شفیق. گلایه ای کرده باشد

دلنوشته همانطور که از اسمش پیداست، هیچ قاعده ی خاصی برای نوشتنش وجود ندارد و برای ابراز احساسات نویسنده است.

برای نوشتن دلنوشته سواد خاصی نیاز نیست و حتی لازم نیست که رشته ی ادبیات خوانده باشیم.

هر نوشته ی ادبی ممکن است دلنوشته(دلی) باشد اما هر دلنوشته ای ارزش ادبی ندارد.

دلنوشته ی ادبی حاصل مونولوگی زاییده ی ذهن نویسنده است و اغلب از قواعد نثر پیروی می‌کند و اگر موزون باشد حاصل چینش اتفاقی کلمات است. دلنوشته اصول و مبانی از قبل تعیین شده‌ ندارد و تقریباً می‌توان گفت نویسنده با نوشتن کلماتی برآمده از امیال و آرزوهایش سر و کار دارد. از این جهت، کلمات از دل بر‌می‌آیند و بازتاب احساس صادقانه و اندیشه ی معمولی نویسنده‌اند.

دلنوشته معمولاً با اندکی کم و کاست از ذهن نویسنده به قلم او منتقل می‌شود و نویسنده تنها به دنبال افزودن حس اثر به وسیله ی صنایع ادبی و زبان‌بازی و ساده‌نویسی است. در واقع استفاده از تشبیهات و استعاره‌‌ها و… تنها برای درگیر کردن احساسات خواننده‌ است و از پیوستگی بی‌بهره. معمولا تصاویری که ممکن است به این روش به وجود آید منظور و معنا و مفهومی را _جز آنچه بیان می‌کنند_ نمی‌رسانند و دلنوشته دارای تصاویر اتفاقی، آنی و بدون ارتباط است. (آن هم اگر تصویری داشته باشد و فقط روایتی را نقل نکند!)

دلنوشته می‌تواند سطرهای زیبا و خیال‌انگیزی داشته باشد اما این سطر‌ها برآمده از ساختار نیستند و نمی‌توانند خواننده را در دنیای پشت کلمات همراهی کنند.

برای دلنوشته مبانی مشخصی ارائه نشده است و به همین دلیل مثلاً نمی‌توان کسی را محکوم کرد که برای نوشتن آن از قواعد دستوری و نگارشی پیروی نمی‌کند اما بهتر است آن را در حوزه ی نثر بررسی کرد.

در دلنوشته بسیار می‌بینیم که نویسنده زیاده‌گویی کرده است و هنگام ابراز احساس آنقدر آن را در چند سطر بسط می‌دهد و جزئیات غیرضروری را بیان می‌کند که اثر با حشو همراه می‌شود اما همین ویژگی برای کسی که مخاطب دلنوشته است نقش تأثیرگذاری و ارتباط بیش‌تر با اثر را ایفا می‌کند و بنابراین برای دلنوشته حسن محسوب می‌شود. گفته شد بهتر است دلنوشته در حوزه ی نثر بررسی شود چرا که به طور مثال برای این مورد در حوزهی شعر گفته می‌شود اثر حالت توضیحی توصیفی گرفته، کلمات و سطرهای اضافی به کار رفته و نویسنده به جای تصویرسازی به شرح تصاویر پرداخته است.

طیبه_انگزبانی. (بانو انگزبانی)

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت