توی جشن عروسی بودیم
زمان اعلام خدایا به عروس و داماد شده بود
تقریبا بیشتر فامیل اومده بودند
از عمو حسین که کارخونه داشت
تا پسر دایی محمد که کارمند ساده بود
تقریبا همه زحمت کشیده بودند و اومده بودن
هدایا رو اعلام کردن
توی دلم گفتم چه کار مسخره ای آخه یعنی وی شاید یکی کمتر داشته یا بیشتر خواست بده
خوب که چی مثلا باز خودم جواب دادم از طرفی هم خوبه آدم بفهمه که چه کسی چی داده
باز بخوایم جبران کنیم بفهمیم
بنده خدا خونواده دایی اینا که بازنشسته بودن خیلی بیشتر از توانشون هدیه دادن عمو اینا خیلی کمتر هدیه دادن البته هدیه ،هدیه هست و نباید بگیم کمه یا زیاده
اما برام عجیب بود
تو این فکرها بودم
مادربزرگم در گوشم گفت ببین عزیزکم یه نصیحت از من به تو
ان شاله خواستی جایی بری در حد توانت کادو بده نه کم که بگن خسیسی نه زیاد که اسراف کنی
ببین
امام صادق عليه السلام مقدارى سنگريزه از زمين برداشت و مشت خود را بست و فرمود: اين اقتار (سختگيرى و بخل ورزيدن) است، سپس مشت ديگرى برداشت و دست خود را چنان گشود كه همهى سنگريزهها به زمين ريخت، آن گاه فرمود: اين اسراف است.
بار سوّم مشت ديگرى برداشت و دست خود را كمى باز كرد به طورى كه مقدارى از سنگريزهها ريخت و مقدارى در دستش باقى ماند، سپس فرمود: اين، قَوام و اعتدال و حد وسط است
از طرفی جای دیگه
امام رضا عليه السلام مقدار هزينه و انفاق معتدل را همان مقدار معروفى دانستنديعنى توانگر در شأن توانمندى خود و تهيدست در حدّ توان خود مطابق عُرف پسنديده و شأن خود بدهد.
ما مسلمونیم باید به حرف خدا و قرآن گوش کنیم خیرالامور اوسطها هرچیزی اعتدال نباید از یه ور بوم بیوفتیم
امّت ميانه ووسط، بايد برنامههاى معتدل داشته باشد
کمک و هدیه دادن کار ارزشمندی هست و دلها رو نرم میکنه
باشه مادر؟
لبخند زدم گفتم چشم خانوم جون