نوشته 61

اعیاد شعبانیه بود

من و بقیه دوستان مدرسه رو برای جشن و مراسم

و با هیجان و شادی تزیین میکردیم

فضای مدرسه پر بود از خنده و بوی شیرینی

 

مدیر مدرسه وارد کلاس شد

گفت راهرو بسیار زیبا تزیین شده

راهرو رو چه کسانی زحمت کشیدن؟

دوستم گفت ما خانم ما

خانم مدیر خندید گفت خوب شما با چه کسی

اسم هاتون و بگین می‌خوام کارت امتیاز بدم

دوستم گفت ما منظورم خودمه من راهرو رو من تزیین کردم

من و بقیه دوستام نگاهش کردیم و گفتیم اع مگه ما هم کمکت نکردیم ؟خیلی دلم شکست

دوست دیگه ام که کمی لکنت داشت با بغض گفت خانم باور کنین ماااا هممم ببببو دیم

حالا کارت ندین ولی بگین دروغ نگه

 

مدیرمون کمی عینکش و روی صورتش صاف کرد و گفت

دخترای خوبم

((خداوند مهربان در قرآن می‌فرماید بالاترین درجه انسانیت داشتن تقوا هست

تقوا هم تقریبا هرچیزی و شامل میشه

یکیش داشتن اتحاد هست

شما باید باهم یکی باشین

کاستی های هم و بپوشونین

به همدیگه کمک کنین که هرروز به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنین ، حالا چه توی درس چه کارهای غیر درسی

اینکه ایمان به خدا دارین کافی نیست

اینکه با ایمان بمونین مهمه

دوستی باهم دیگه هم ایمان به خدا حساب میشه

باهم دوست بمونین تا آخر اهمیت داره پشت هم و خالی نکنین.

مثلا امام سجاد ع در تمام مراحل زندگیشون یار و یاور پدر و عموشون بودن ، حتی بعد از حادثه کربلا کنار عمه عزیزشون کمک بودن.

 

عزیزای دلم ، اعتقاد و ایمان شما بهم در مقابل کارت امتیاز و تشویق من ، خیلی با ارزش تر هست

 

خداوند هم به تقوا داشتن اهمیت میده هم به تداوم اون

وقتی خدا میگن با تقوا یعنی انسان به تمام معنا

کسی که از هر لحاظی انسانی برخورد می‌کنه

حتی دل هیچ کسی و نمیشکنه…..))

وسط صحبت های مدیر دوستم دستش و بالا کرد و گفت

خانم ببخشید شوخی کردم تزیین کار من و دو تا دوستام بوده البته بیشتر دوستام

 

خانم خندید و گفت می‌دونم از دوربین مدرسه دیده بودم میخواستم خودتون بگین

حالا سه تاییتون پاشین و روبوسی کنین بعد هم بیاین دفتر ، کارت ها رو بگیرین

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت