از نوشتن برای خودم تا انتشار در سایت

اوایل با چنان اشتیاقی تند تند می‌نوشتم و گردآوری میکردم، تا نوشته‌هایم را سریع تبدیل به کتاب کنم و چاپ کنم.

خیالم این بود، عمرم کوتاه هست و کلی نوشته دارم که آدمها بهتر است با آنها مرا به یاد آورند.

این کار را هم کردم.

حتی یادم هست مدتی نوشته هام در رادیو خوانده میشد،« حالا جریانش مفصل است آن را سرصبر برایتان خواهم گفت» نوشته های رادیویی ام را جمع کردم و همگی را دریک کتاب مشترک به چاپ رساندم.

همانطور که می‌دانستم و پیش‌بینی کرده بودم فروشی نداشت به جز همان چندتایی که خودم و چهار نویسنده دیگر سفارش داده بودیم.

حالا چرا میگویم می‌دانستم؟! چون قبل‌ترش ، زمانی که نخستین کتابهایم با کلی مشقت و دشواری به چاپ رسیده بود ، بماند که چقدر از همه خرج‌های زندگیم زده بودم، تا توانسته یودم، کتابی چاپ کنم.

میدانید که در اینجا نویسنده‌ها برای انتشار از جیب مبارک خودشان خرج می‌کنند.

چرا؟ چون انتشارات نام‌دار ریسک سرمایه‌گذاری را روی نویسنده نوپا نمی‌کنند.

مثلا ممکن است نویسنده قدری نباشی اما چون رسانه از تو حمایت کرده و چهره هستی، کتابهایی یکی پس از دیگری کم‌یاب شوند.

در مقابل چه کتابهایی از نویسنده‌های خفن ، که در انبار کتابفروشی ها در خال خاک خوردن است.

بگذریم….

داشتم برایتان میگفتم؛ اوایل با تعجیل فراوان نوشته‌ها را منتشر میکردم.

تا رسیدم به نمایشگاه کتاب، کتابی داشتم با عنوان: «اسیرحبس نباشیم»

این کتاب کم‌حجم، پر است از تمارین ساده برای نوشتن.

هر عزیزی هم که تا به حال ننوشته، با انجام آن تمارین، به راحتی قادر به نوشتن خواهد بود.

سرتان را به درد نیاورم در نمایشگاه کتاب ، از کتاب بنده پنج نسخه فروخته شد…..

کتابی که برای نوشتنش خیلی خوانده بودم، خیلی نوشته بودم تقریبا حاصل آموخته‌ایم بود. اما اصلا دیده و خوانده نشد.

مهمترین دلیلش : من چهره نبودم، حامی نداشتم یا شاید هنوز زمان من نرسیده…

 

هرچیزی را زمانی هست.

این همه نوشتم یک نفر دست روی شانه ام نگذاشت و بگوید دستت طلا ، خدا قوت، ادامه بده…

انتشار همانطور که جذاب است، سرخوردگی های خودش هم دارد.

سرخورده نشدم اما دلسرد شدم.

آری تصمیم گرفتم در همینجا

در سایت شخصی گ‌ام در کانال های تلگرامی انتشار دهم.

اینستاگرام هم دیگر جای ادب و فرهنگ نیست، جلف‌بازی و جفنگی‌جات ، تقریبا جای همه چیز را گرفته .

فضا برای واژه‌ها بس تنگ است…

 

اگر اینجا مینویسم خیلی متعجب نشوید، تلاش کنید شاداب شوید از شادابی دیگری.

 

خدایا شکرت….

#هیچ #خرداد

 

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت