خوشی

#خوشی

 

خوشی عبارت است از ارضای خواسته یا هوسی که مستلزم فعالیت نیست (در مفهوم زنده بودن). خوش می‌تواند بسیار شدید باشد: خوشی در داشتن موقعیت اجتماعی، کسب پول، بردن در بخت‌آزمایی، در روابط جنسی متعرف، در خوردن غذای دلچسب، در پیروزی در مسابقه، در فخرفروشی مستانه، در خلسه، در اثر استعمال موادمخدر، در ارضای حس سادیستیک و یا کشتن و مثله کردن یک موجود زنده.

 

خوشی‌های کامجویان افراطی، ارضای حرص و آزهای تازه و خوشی‌های جامعه‌ی معاصر درجات مختلفی از «هیجانات» به بار می‌آورد که هرگز منجر به «لذت» نمی‌شود. در واقع نبودن لذت لزوماً سبب می‌شود که مردم همواره در پی خوشی‌های هیجان‌انگیز تازه‌ای باشند.

 

خوشی یا هیجان چون به اصطلاح به اوج خود رسید دلتنگی بار می‌آورد، زیرا هیجان تجربه می‌شود ولی شخص رشد نمی‌کند و نیروهای درونی افزایش نمی‌یابد؛ کوشش می‌کند تا بیزاری ناشی از فعالیت بی‌ثمر را از بین ببرد و برای عملی شدن آن لحظه‌ای همه‌ی نیروهای خود را متحد می‌کند به استثنای خرد و عشق. شخص می‌کوشد تا انسانی برتر شود، بدون اینکه انسان باشد.

 

تصور می‌کند که به موقعیت و لحظه‌ی پیروزی رسیده است، ولی این پیروزی دلتنگی عمیق به دنبال‌ دارد، زیرا تغییری در درون وی حاصل نشده است. این که می‌گویند: «حیوان پس از جفت‌گیری غمگین می‌شود» توصیفی از رابطه‌ی جنسی بی‌عشق انسان نیز هست، که گرچه در آن اوج هیجان و خوشی وجود دارد ولی لزوماً در پایان به تلخکامی منجر می‌شود. رابطه‌ی جنسی فقط هنگامی لذت‌بخش است که صمیمیت جسمی با صمیمیت عشق توام باشد.

 

📚 داشتن یا بودن

✍ اریک فروم 🇩🇪🇺🇸

📄 صفحات ۱۳۰ – ۱۳۱ – ۱۳۲

 

📙

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت