کمی با موراکامی

:

✍ بنویسید تا بفهمید

 

💢 حتی خود من وقتی دارم می نویسم، نمی دانم چه کسی چه کاری کرده است.

 

خوانندگان و من در یک وضعیت قرار داریم. وقتی شروع به نوشتن یک داستان می کنم، اصلاً از پایان خبر ندارم و اصلاً نمی دانم بعدش قرار است چه بشود.

 

اگر اولین اتفاق یک پرونده ی قتل باشد، نمی دانم قاتل چه کسی است. کتاب را می نویسم چون دوست دارم بفهمم قاتل کیست.

 

اگر می دانید قاتل چه کسی است، نوشتن داستان بی معنی است.

 

“موراکامی”

 

 

 

 

 

 

 

🧿 در هر لحظه روی یک چیز تمرکز کنید.

 

🔸️ اگر از من بپرسند بعد از استعداد چه چیزی برای رمان نویسی لازم است، جوابش را به سادگی می دانم: تمرکز؛ توانایی متمرکز ساختن تمام استعداد محدودتان روی چیزی که در آن لحظه ی خاص اهمیت دارد. بدون این توانایی نمی توانید به هیچ چیز ارزشمندی دست یابید گرچه اگر بتوانید به طور مؤثری تمرکز کنید، می توانید استعدادی نه چندان درخشان یا حتی کمبود آن را جبران کنید… حتی رمان نویسی که توانایی های زیادی دارد و ذهنش پر از ایده های جدید است، احتمالاً نمی تواند چیزی بنویسد چون به عنوان مثال دنداندرد شدیدی دارد و نمی تواند تمرکز کند.

 

🔸️اگرچه من در کنار آثار داستانی، مقاله هم می نویسم، مگر این که شرایط غیر از این ایجاب کند. وقتی در حال کار روی یک رمان هستم از انجام کارهای دیگر پرهیز می کنم… البته، قانونی نیست که بگوید مواد یکسانی نمی توانند در داستان و مقاله استفاده شوند ولی فهمیده ام چنین کاری، داستانم را تضعیف می کند.

 

 

|موراکامی|

 

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت