منتظر بچه ها بودم از کلاس ورزشی بیرون بیان
دوست قدیمی ام بعد از چندین ماه زنگ زد و احوالپرسی کرد
بعد از چند دقیقه احوالپرسی گفت راستی شنیدم پسرت خیلی آقا شده چه کار کردی؟ پسرمن جدیدا خیلی اذیت میکنه همه رو میزنه پرخاشگری میکنه معلمش گفته ببر مشاوره و روانپزشک ، میترسم دارو بهش بده چه کار کنم بنظرت! هرجا میرم هرکسی بهش تذکر میده یا دعواش میکنه ناراحت میشم بغضم میگیره اما میدونم مقصر بچه خودم هست…
به خنده و شوخی طوری که ناراحت نشه اول از خوبی ها و استعدادهای پسرش گفتم
که خوب صحبت میکنه ارتباط میگیره انعطاف پذیری بدنش خوب بوده و… بعد شروع کردم به صحبت کردن و نظر دادن …
ببین فرزند، از نعمتهاى الهیست و مایه امیدهست
خداراشکر بچه داری خیلی ها آرزوی همین سر و صدا ها رو توی خونشون دارن
بنظرم مشاوره ببر و در نهایت ببین چی میگن اما من با قصه و نقاشی خیلی با پسرم کار کردم الحمدلله بهتر شده…
از طرفی هم باید تلاش کنیم خانوادمون رو منسجم و یکی کنیم تا فرزند هم یکدلی و مهربانی و یاد بگیره…
وفاداری و محبت و درک کنه
و بفهمه که خانواده منسجم یک روح در چند بدن هستن
مثبت فکر میکنن و ارتباط خوبی باهم دارن
سنخیت در خانواده هم حکمت الهی هست ما نمیدونیم حتما یک خیر و صلاحی هست
نگران نباش عزیزم با یک برنامه مدبرانه و درست قطعا رفتارهای پسرتون کنترل میشه و بهتر عمل میکنه
دوستم گفت: ممنون زحمت کشیدی خیلی حالم بهتر شد
حتما قصه درمانی و شروع میکنم روانشناس هم میبرم
خداحافظی کرد و قطع کرد