معرفی کتاب

:

🍂

#معرفی_کتاب

 

📕 مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران

 

نام توران میرهادی را احتمالا شنیده‌اید اما اگر نمی‌شناسید باید به اختصار بگویم که او از بنیانگذاران شورای کتاب کودک، سرپرست تألیف و تدوین فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان و «مادر ادبیات کودک و نوجوان ایران» است.

فراز و نشیب‌های زندگی میرهادی از کودکی تا میانسالی در نوع خودش جالب و خواندنیست اما قصد او از تألیف این کتاب بیشتر بر این بوده که تأثیر و نقش مادرش را بر اندیشه‌ها و کارش بازگو کند.

جالب است بدانید توران میرهادی از یک پدر ایرانی و مادر آلمانی به نام گرتا دیتریش متولد شده است.

خانم دیتریش دانش‌آموخته‌ی آموزش هنر از دانشگاه مونیخ بوده و علاوه بر نقاشی و مجسمه‌سازی، در هنرستان کمال‌الملک نیز به کار و تدریس مبانی هنر و مجسمه‌سازی مشغول بوده است.

میرهادی در مقدمه می‌گوید:

«نگاهی به رشد و شکل گرفتن نسل جوان، نگاهی به آرزوها و اندیشه‌های این نسل در حال رشد، نگاهی به جهانی که سردمداران به سوی خشونت و غلبه‌ی فناوری بر انسانیت سوق می‌دهند، بارها و بارها مرا بر آن داشت که عهد خود را به یاد آورم . در هر حال خاطراتی از مادر بود که دیگر به منِ تنها تعلق نداشت. شیوه‌ای از پرورش فرزندان بود که می‌توانست به پدران و مادران امروزی ایران، که تمام هم و غم خود را برای پرورش فرزندان تندرست و توانا گذاشته‌اند یاری رساند.»

 

اگر خواندن زندگینامه‌ها و خاطرات برایتان جذاب است از این کتاب لذت خواهید برد و اگر هم تابحال به سمت چنین کتاب‌هایی نرفته‌اید پیشنهاد می‌کنم خواندنشان را امتحان کنید حرف‌های خوبی برای گفتن دارند.😉

 

📕 #مادر_و_خاطرات_پنجاه_سال_زندگی_در_ایران

#توران_میرهادی و #سیمین_ضرابی

#نشر_قطره

🍁🍂🌾🍃

 

🍂

#چند_سطر_از_کتاب

 

زنگوله‌ی زیر چراغ در اتاق ناهارخوری ما یک زنگوله‌ی خیلی خاصی بود! جنس این زنگوله چنین بود، چند لوله‌ی فلزی که با طرح قشنگی به هم وصل شده بودند. مادر این زنگوله را با یک نخ، زیر چراغ روی میز ناهارخوری آویزان کرده بود. وقتی دور میز ناهار یا شام می‌نشستیم و مشغول غذا خوردن بودیم و صدای زنگوله می‌آمد، متوجه می‌شدیم که مادر حرفی برای ما دارد. مثلاً می‌گفت که یک کتاب خوب برایتان خواندم و آن را تعریف می‌کرد. بعد ما را به تبادل نظر دعوت می‌کرد. یا می‌گفت که «بچه‌ها فلان فیلم را که دیدید درباره‌اش صحبت کنید. چه نظری در مورد فلان موضوع دارید؟»

سؤال‌های او گاه اجتماعی، گاه تاریخی، گاه سیاسی و گاهی هم ادبی بود. هرکدام از ما چیزی می‌گفتیم. حرف‌های ما را گوش می‌کرد؛ اما واکنش نشان نمی‌داد. بعدها متوجه شدم که گوش کردنش بی‌هدف نیست. مادر روی جواب‌هایی که ما داده بودیم برنامه‌ای اجرا می‌کرد! مثلاً کتابی به من می‌داد و می‌گفت آن را بخوانم و ببینم دوستش دارم یا نه! گاهی این برنامه به صورت برگزار کردن یک مهمانی دوستانه بود، گاهی به صورت یک بحث عمومی بود، گاهی دسته‌جمعی با هم به جایی می‌رفتیم. یعنی مادر این زنگوله را بی‌جهت به صدا درنمی‌آورد!

بعدها دیدیم که زنگوله‌ی زیر چراغ برای نوه‌ها هم به کار آمد. گاهی به خانه‌ی مادرم می‌رفتم و زنگوله را می‌دیدم و از او می‌پرسیدم که « مادر زنگوله‌ی زیر چراغ هنوز سرجایش هست؟» و او می‌گفت که «سرجایش هست و دارد کارش را انجام می‌دهد.»

مادر با این کار وسعت دید به ما می‌داد. می‌خواست که روزگارمان را درست درک کنیم…

 

📕 #مادر_و_خاطرات_پنجاه_سال_زندگی_در_ایران

#توران_میرهادی و #سیمین_ضرابی

#نشر_قطره

🍁🍂🌾🍃

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت