پست وبلاگ

حکایت نویسی

حکماً حکایت را شنیده‌اید، حکایتِ امیر تیمور گورکانی را؛ آن گاه که از دلیلِ ظفرمندیِ آن خون‌ریز پرسیدند، جواب داد: وقتی از دشمن فرار کرده بودم، به ویرانه‌ای پناه بردم و ناامید در عاقبت کار خویش اندیشه کردم، ناگاه نظرم بر موری ضعیف افتاد که دانه‌ای غله، بزرگتر از خود را برداشته از دیوار بالا می‌برد. چون دقیق نظر کردم و شمارش نمودم، دیدم آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمین افتاد و مورچه عاقبت آن دانه را بر

بیشتر بخوانید

چهل طوطی

در دهکده «دوالاهیه – Devalahia» شاه‌زاده‌ای به نام «راجه سینهه – Raga sinha» می‌زیست. زنی داشت بسیار نام‌آور، اما بداخلاق و تند خشم. روزی زن با شوهرش سخت مشاجره کرد و نتیجه آن شد که از خانه شوهر دل برکند و دو پسر خود را برداشت و به سوی خانه پدر خویش راه افتاد. از چندین دهکده و شهر گذشت و عاقبت به جنگل انبوهی رسید. نزدیکی‌های «مالایه». و در آن جنگل ببری دید. ببر هم او را دید. و

بیشتر بخوانید

دوازده نشانه بیداری روح

دوازده نشانه بیداری روح       ۱. لذت بردن از هر لحظه زندگی. ۲. شکرگزاری و قدردانی از آفریدگار در هر فرصتی. ۳. داشتن لبخندهای غیر ارادی. ۴. احساس پیوستگی با دیگر موجودات و طبیعت. ۵. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد دیگران. ۶. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد خودتان. ۷. عدم توانایی برای هرگونه نگرانی و دلواپسی. ۸. عدم علاقه به هرگونه درگیری. ۹. عدم علاقه به اینکه به کارهای دیگران فکر کنید و یا

بیشتر بخوانید

معرفی چند کتاب مفید روانشناسی 

معرفی چند کتاب مفید روانشناسی 🔸زندگی در اینجا و اکنون : آبراهام مازلو 🔸کسی نمیتواند اعصابم را به هم بریزد : آلبرت الیس 🔸افسانه ی خودباوری :آلبرت الیس 🔸نیمه تاریک وجود :دبی فورد 🔸مدیریت بدون زور و اجبار : ویلیام گلسر ازدواج بدون شکست :ویلیام گلسر 🔸خودکاوی : کارن هورنای 🔸ذهن آگاهی در رفتارهای اعتیادآور :ربکا ای ویلیامز، جولی اس کرافت 🔸سرمایه ی روانشناختی :فرد لوتانز 🔸واضح اندیشیدن، راهنمای تفکر نقادانه :ژیل لوبلان 🔸رازوری زنانه :بتی فریدان 🔸پیدایش کلینیک :

بیشتر بخوانید

کمی با کتاب شفای زندگی

  زندگی واقعا بسیار ساده است ! از هر دست بدهیم ، از همان دست می‌گیریم ! هرطوری که درباره‌ی خود بیندیشیم ، برایمان به واقعیت مبدل می‌شود . من معتقدم که هرکسی از جمله من ، مسئول همه اتفاقات خوب و یا بد در زندگیش است …!   📚 شفای زندگی #لوییز_هی             . و سرانجام روزى فرا خواهد رسيد، كه بدون هيچ معشوقى فقط عشق خواهى ورزيد نه به شخصى معين…   سرشار

بیشتر بخوانید

💎 بیت و مصرع و قافیه و ردیف

💎 بیت و مصرع و قافیه و ردیف 🔸اگر همچون نقاشی‌های کودکان خانه‌ای بکشیم، درِ آن خانه دو لنگه خواهد داشت. اگر کتاب شعری همچون مثنوی مولوی را هم باز کنیم، اشعار در دو ستون آمده؛ هر یک از این ستون‌ها تداعیگر یکی از لنگه‌های در است و دو ستون در کنار هم درِ کاملِ خانه را تداعی می‌کند. 🔸واژۀ مصرع و بیت ممکن است از همین تصویرسازی به وجود آمده باشد، چون «بیت» یعنی خانه و «مصرع» یعنی لنگۀ

بیشتر بخوانید

آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا ادبیات می‌خوانید؟

💎 آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا ادبیات می‌خوانید؟   ✍مارسل پروست می‌گوید:   زندگی واقعی که سرانجام در روشنایی آشکار می‌شود و تنها زندگی‌ای که به تمامی زیسته می‌شود ادبیات است. جامعه بدون ادبیات جامعه‌ای محکوم به توحش معنوی است و ادبیات یکی از اساسی‌ترین فعالیت‌های ذهن است. به واسطه ادبیات، انسان‌ها می‌توانند یکدیگر را بازشناسند و با یکدیگر گفتگو کنند‌. ادبیات به تک تک افراد با همه ویژگی‌های فردی‌شان امکان داده از تاریخ فراتر بروند.

بیشتر بخوانید

کتاب هیچ

#معرفی_نویسنده #معرفی_کتاب #هیچ این کتاب کوچک و جذاب هر آنچه که لازم دارید درباره «هیچ» بدانید در اختیارتان قرار می‌دهد. اگر همه ماده عالم را حذف کنیم، چه می‌ماند؟ آیا فضای خالی ـ یا هیچ ـ ممکن است وجود داشته باشد؟ دانشمند ممتاز انگلیسی، #فرانک_کلوز، برای پاسخ‌دادن به این پرسش‌ها ما را به سفری هیجان‌انگیز و پویا می‌برد؛ این سفر از اندیشه‌های فلاسفه باستان و خرافات فرهنگی تا مرزهای پژوهش‌های امروز را در بر می‌گیرد و داستان بررسی‌های علمی پدیده

بیشتر بخوانید

کمی با بیژن نجدی

: قصه نا تمام یکی بود یکی نبود شاید هم بود شاید چه بسیار بودند و چه بسیار که نبودند مادربزرگ ایمان داشت که یکی بود یکی نبود راستی آن که بود عاشق بود یا آن که نبود ؟… #بیژن_نجدی : بسيار پيش‌تر از امروز دوستت داشتم در گذشته‌هاي دور آن قدر دور که هر وقت به ياد مي‌آورم پارچ‌بلور کنار سفره‌ي من ابريق مي‌شود کلاه کپي من، دستار کت و شلوارم، رداي سفيد کراواتم، زنار اتاق، همين اتاق زير

بیشتر بخوانید

📚 نمایشنامه مرغ‌دریایی

📚 نمایشنامه مرغ‌دریایی نوشته انتوان چخوف   – نینا: «مدتی است زودرنج شده‌ای. با زبانی گنگ و نامفهوم، با تمثيل و اشاره حرف می‌زنی. فکر می‌کنم این پرنده هم تمثیلی باشد که من آن را نمی‌فهمم. (پرنده را به روی نیمکت می‌اندازد.) من خیلی ساده‌ام، نمی‌توانم این را بفهمم.»   – ترپلف: «از شبی شروع شد که نمایشنامه‌ام با آن وضع حماقت‌بار شکست خورد. زن‌ها هیچ وقت شکست را نمی‌بخشند. تمامش را سوزاندم، هر تکه‌اش را. کاش می‌دانستی چقدر بدبختم!   سردی

بیشتر بخوانید

فوتر سایت